بسم الله الرحمن الرحيم
جشنواره پيوند
بيا تا گندم يك دونه باشيم بيا تا آب يك رودخونه باشيم
يكي بلبل شويم و اون يكي گل يكي شمع و يكي پروونه باشيم
يكي يوسف شويم اندر مناجات يكي جاروكش ميخونه باشيم
چو شو آيه كنيم دستي به گردن چو روز آيه به هم همخونه باشيم
ليك تا جاده است و تا ديدار ، مردمان بيدار كار زندگي اند ؛ سرنهاده به پاي بندگي اند؟!
و اينجا شايد كه بداني ، برده ديگر است و بنده ديگر است .
برده(بر+ده) چون درخت و گاو و ستور است كه منفعت و حاصل و نتيجه و نتاج راست و بنده (بند+ده)آدمي و جن و فرشته اند كه در بند ارادت اند و بخود رها نياند
طفيل عالم عشقند آدمي و پري ارادتي بنما تا سعادتي ببري
باري جهان با خورشيد و ماه و آب و خاك و ستارگان و افلاك موجود بود و در كار زاد و رود كه آدم و حوا تو بگو رام و سيتا ، مشي و مشيانه ، مهري و مهرانه ؛ به آن بهانه كه خدا داند به زمين فرو فرستاده شدند.
آدمي خورشيد را در فرا ، فاعل و عامل دید و مهر و میترا خواند ، مرته(مرد) نامید و دریا را در فرود منفعل و مفعول دید و ماترای آناهیتا (مادر زن ، زنده ، زندگی ، مام ، آنا ، ننا ، اجاق و) نام کرد و از طواف و کوچهگردی میترا و وقار و آرامش غالب ماترا دانست که این دو را باهم سر و سری است . به ظهور سحاب و ابر و باد و باران و زادن مرتع و بیشه اندیشه درست خویش را در عمل آورد و به جستجوی جفت از سراندیب سریلانکا به بندر جده صحرا شد و در پهنه عرفات نزدیک کوهی که به بابا آدم موسوم است حوا را شناخت و ملاقات کرد ؟
لطیفه شمس و قمر و کوثر و دوازده برج و دوازده ماه را در آن حدود بجوی . مَن وَجَد وَجد ؟
و اینک جهان همان است و تن و جان همان است و چشمه ای در بالا خورشید و چشمه ای در پایین دریا بر فراز گنبد شمسه عرش و در گستره کف شمسه فرش و در میان نوع ما آن پسر و دختر خواستار دو چشمه و دو عین ، دو گرامی گوهر برابر ، لام و الف که دور از هم لایند .
لا ... الّا اینکه چون پیوستند لَنا گردند . لَا عقیم و نازاد و پوچ و پوک است ، لَنا نقش پدر است و مادر و فرزندی در میانه ، آدم و حوا و بابا و مامایی مکرر از اینجا تا ابدیت و تا آنجا که خدا بخواهد . اینک جشنواره پیوند مقدمه فراز آمدن و انجمن کردن همه امت هاست برای اصلاح انحراف فراگیر و خانه برانداز ازدواج و پیوند همجنس با همجنس که خطر تباهی نوع انسان در آن از سرد و گرم شدن جهان و خشکسالی زمان و مکان بیشتر است .
نیامرزادشان از زمره معبود که وهم آبادشان اقطاع ما بود
اینک جشنواره ملی و مذهبی پیوند تجدید بهار و حیات قالی بر قالی ، فرش آسمانی ایران زمین و از پی آن قصه آفرینش به گونه کلیبی بر صحنه است ؟؟
در این جشنواره آدم و حوایی از سرزمین مینو سرشت فارس از بهشت کهکیلویه و بویر احمد با جامه های بهاری عروس و دامادهای آن خطه به همراه ینگه ها و لنگه ها و ندیمه ها و ندیم ها با حضور پدران و مادران و اقربا ، پیوند خود را جشن می گیرند و سنت نبوی را پاس می دارند .
شب زفاف کم از صبح پادشاهی نیست به شرط آنکه پسر را پدر کند داماد
این جشنواره با همت و مشارکت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان فنی و حرفه ای و فرهنگستان هنر تقدیم می شود . سلسله جنبان و موجب این برنامه انجمن بانوان طراحی و دوخت فارس شیراز بوده اند و هستند که توفیقشان باد .
اهل شیراز بهشتی صفتان دهرند گر همه زهر شوند اهل جهان پازهرند
هرکس خوب که بینی به جهان شیرازیست راست گفتند که خوبان همه از یک شهرند